خدا قوت آقای «شیخ»!
تاریخ انتشار: ۴ تیر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۵۳۲۴۶۳۹
برای بسیاری از خبرنگاران حوزه دفاعی و امنیتی و نیز کارشناسان این حوزه، عبارت «شیخ» یادآور یکی از مدیران باسابقه اطلاعاتی کشور، یعنی حجتالاسلام حسین طائب است. شیخ حسین طائب –که البته برای بسیاری برادرش شیخ مهدی طائب از او شناختهشدهتر است- بیش از سه دهه در نهادهای اطلاعاتی جمهوری اسلامی ایران مسئولیت داشته و اینک طولانیترین دوره مسئولیتی او در سازمان اطلاعات سپاه پایان پذیرفت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اما شیخ حسین طائب کیست و چه کرده است؟ او که بعد از شهادت برادرش در کربلای ۵ نام شناسنامهای برادر شهیدش را بر خود نهاد، در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی از مسئولان باسابقه جامعه اطلاعاتی کشور بود، در دهه ۸۰ به جامعه اطلاعاتی سپاه گام نهاد و سنگ بنای تحولی بزرگ در ساختار اطلاعاتی کشور را بنیان نهاد. در سالهای آغازین دهه ۸۰ و در اوج دوره دوم خرداد که سلطه برخی عناصر تجدیدنظرطلب بر قوه مجریه خلأهایی جدی در مدیریت اطلاعاتی کشور ایجاد کرده و وزارت اطلاعات از تسویهحسابهای سیاسی ناشی از پروژه قتلهای زنجیرهای رنج میبرد، حضور او بهعنوان فردی با تجربه کارآمد اطلاعاتی- امنیتی در جامعه اطلاعاتی سپاه -که مدتها در اطلاعات دفاعی و خارجی ممحض بود- شرایطی را فراهم کرد که نهاد اطلاعاتی سپاه بتواند در جهت رفع خلأهای به وجود آمده حرکت کند. در همین دوره بود که اطلاعات امنیتی سپاه که تقریباً نوپا بهحساب میآمد توانست پروژه براندازی نرم تجدیدنظرطلبان را به شکست بکشاند.
هرچند حضور او در جامعه اطلاعاتی سپاه با وقفهای تقریباً چهار ساله مواجه شد، اما بروز فتنه ۸۸ بر همه خبرگان و صاحبنظران امنیت ملی ثابت کرد که سیاست پیشین تمرکز اطلاعاتی (که محصول دهه ۶۰ بود) دیگر نمیتواند در دهه چهارم و پنجم انقلاب، تأمینکننده نیازهای کشور باشد و از این رو تمرکز جای خود را به تکثر داد و در سال ۸۸ «سازمان اطلاعات سپاه» بهعنوان اولین نتیجه این سیاست جدید از ارتقای معاونت اطلاعات سپاه تأسیس شد و در رأس آن فردی هوشمند و با تجربه کافی امنیتی اطلاعاتی قرار گرفت که کسی نبود جز شیخ حسین طائب.
با حضور مجدد او در رأس نهاد اطلاعاتی سپاه، بار دیگر ارتقای این نهاد شتاب گرفت و در مدت کوتاهی کارآمدی سیاست جدید امنیتی اطلاعاتی کشور به اثبات رسید. در دوره مدیریت نسبتاً طولانی او بر این نهاد که تقریباً در تاریخ جامعه اطلاعاتی کشور بیسابقه است، سازمان اطلاعات سپاه تقریباً در همه بخشهایی که امنیت ملی کشور و اساس انقلاباسلامی در مخاطره وجود داشت، حضور یافت و حوزه «امنیت نرم» نیز به قلمرو مأموریتی این سازمان اضافه شد. این نهاد در این دوره علاوه بر آنکه موفق شد بسیاری از خلأهای موجود در مدیریت اطلاعاتی کشور را برطرف کند، حتی گامهایی در راستای تهاجم به عوامل و سرویسهای اطلاعاتی دشمن برداشت.
این سازمان در ۱۳ سالی که از احیای آن میگذرد، با صدها مفسد دانهدرشت اقتصادی برخورد کرد و قریب به ۵۰ هزار میلیارد تومان از دارایی ملت را از آنها بازستاند؛ دهها مهره جاسوس و عنصر نفوذی دشمن را در کشور شناسایی و بازداشت کرد و در این مسیر موفق شد بخش قابلتوجهی از دارایی بلوکهشده ایران در خارج را باز پس گیرد؛ با فساد سیاسی مبارزه کرد و گردنکلفتترین مفسدان در تراز برادر رئیسجمهور، معاون رئیسجمهور و معاون اجرایی یک قوه را به پای میز محاکمه کشاند؛ عناصر ضدانقلاب خارجنشین را منفعل کرد و شاهمهرهای، چون روحالله زم را به دست قانون سپرد و صدها عملیات ویژه اطلاعاتی برونمرزی موفق را به سرانجام رساند که به دلایل حفاظتی تاکنون خبری از آن درز نکرده و شاید در آینده گوشههایی از آن به اطلاع عموم برسد.
در طول ۲۰ سال اخیر نام طائب برای بسیاری از عناصر ضدانقلاب و مفسدان رعبآور و برای عوامل و سرویسهای اطلاعاتی دشمن یادآور وجود موانع بزرگ برای نفوذ در نظام و کشور ایران بود. او برخلاف برخی دیگر از سران نهادهای اطلاعاتی کشور کمتر مصاحبه و سخنرانی کرد و با عملکرد خود بیشتر کارآمدی خود را ثابت کرد.
البته شکی نیست کارنامه موفق دو دهه این نهاد اطلاعاتی مرهون اخلاص، تلاش و مجاهدت هزاران پاسدار گمنام آن است و آنچه در این سطور آمد در واقع تجلیل از مجموعه این مجاهدتهای خاموش است، اما نمیتوان نقش بیبدیل شخص شیخ حسین طائب را در احیا و بالندگی این تشکیلات نادیده گرفت. در این سالها اطلاعات سپاه با شیخ شناخته میشد و البته از همین حملات و فحاشیهای عناصر دشمن به او میتوان فهمید تا چه حد این سازمان در انجام وظایف خود موفق بوده است.
فارغ از اینکه مأموریت آتی شیخ حسین طائب چیست و در کدام سنگر حساس نظام مسئولیت خواهد پذیرفت، دوران مدیریت او بر اطلاعات سپاه تا مدتها در ذهنها خواهد ماند، دورانی که از تولد تا بلوغ و از احیا تا تثبیت یک نهاد اطلاعاتی کارآمد را در برمیگیرد. اکنون او این نهاد را ترک کرده و مسئولیت خود را به سرداری دیگر میسپارد که او نیز در شجاعت، سلامت، تدبیر و انقلابیگری زبانزد است و این بدان معناست که کار برای اطلاعات سپاه تمام نشده، بلکه دورانی درخشانتر و آیندهای تابناکتر در انتظار این نهاد است. روزهای تلخ و شکست بیشتری برای دشمن در انتظار خواهد بود. سبحان حافظی انتهای پیام منبع: روزنامه جوان
منبع: قدس آنلاین
کلیدواژه: حسین طائب اطلاعات سپاه جامعه اطلاعاتی اطلاعاتی کشور نهاد اطلاعاتی اطلاعاتی سپاه اطلاعات سپاه
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.qudsonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «قدس آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۵۳۲۴۶۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
استدلالهای مضحک نهادهای اطلاعاتی آمریکا از اوضاع جهان
فرارو- مارکو کارنلوس؛ دیپلمات سابق ایتالیایی است. او در سمتهای دیپلماتیک در سومالی، استرالیا و سازمان ملل متحد منصوب شده بود. کارنلوس در فاصله سالهای ۱۹۹۵ تا ۲۰۱۱ میلادی در دستگاه سیاست خارجی ایتالیا در دوران زمامداری سه نخست وزیر آن کشور خدمت کرده بود. اخیرا او نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه برای سوریه و تا نوامبر ۲۰۱۷ سفیر ایتالیا در عراق بوده است.
به گزارش فرارو به نقل از میدل ایست آی، جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اخیرا ارزیابی تهدید سالانه خود را منتشر کرده که بر تهدیدات جهانی علیه امنیت ملی آن کشور تمرکز دارد. این سند بازتاب دهنده تحلیلها و بینشهای جمعی سیا، آژانس امنیت ملی، دفتر تحقیقات فدرال و بیش از دهها آژانس دیگر امریکا است.
پیشگفتار آن گزارش حس روشنی از وجود تفکر دیستوپیایی و خودارجاعی آن جامعه اطلاعاتی را نشان میدهد برای مثال، در جایی که آمده است: "در طول سال آینده ایالات متحده با نظم جهانی شکننده فزایندهای مواجه میشود که به دلیل تسریع رقابت استراتژیک بین قدرتهای بزرگ، چالشهای فرا ملی شدیدتر و غیرقابل پیش بینیتر و درگیریهای منطقهای متعدد با پیامدهای گستردهتر ایجاد خواهد شد".
در ادامه آن گزارش آمده است: "چین بلندپرواز، اما مضطرب، روسیه متخاصم، برخی از قدرتهای منطقهای مانند ایران و بازیگران غیردولتی توانمندتر، قوانین دیرینه نظام بین الملل و هم چنین اولویت آمریکا را به چالش میکشند". از این رو ایران، روسیه و چین از سوی امریکا به عنوان کشورهای شرور اصلی برای به چالش کشیدن قوانین دیرینه نظام بین الملل قلمداد شده اند.
چنین تحلیلی جای تعجب ندارد چرا که شعار سیاست ایالات متحده برای سالیان متمادی بوده است. مشکل آنجاست که مشخص نیست گزارش به کدام قواعد اشاره دارد: حقوق بینالملل عرفی مندرج در منشور سازمان ملل متحد و کنوانسیونهای سازمان ملل یا به اصطلاح نظم جهانی مبتنی بر قوانین تحت رهبری ایالات متحده. مشکل مفهومی اصلی آن است که برای تشکیلات سیاسی ایالات متحده و متحدان کلیدی غربی آن کشور هیچ گونه تمایزی وجود ندارد. با این وجود، همان گونه که اغلب رخ میدهد آنان به شدت در اشتباه به سر میبرند.
حقوق بینالملل و منشور سازمان ملل ستونهای نظم جهانی هستند که پس از جنگ جهانی دوم ایجاد شد و ایالات متحده سهم برجستهای در آن داشت. برعکس نظام بین الملل مبتنی بر قواعد تحت رهبری آمریکا تحولی جدیدتر از تفکر سیاسی آمریکاست: یک ذهنیت خودارجاعی که به سوی منافع واشنگتن و متحدان آن کشور منحرف شده است. این نظم مبتنی بر ایدئولوژی نولیبرال و آغشته به استانداردهای دوگانه است که فاجعه در حال وقوع در غزه بارزترین و تازهترین نمونه آن است.
این نظام بر اساس مجموعهای از مفروضات مانند استثناگرایی ایالات متحده و برتری بی چون و چرای دموکراسیهای غربی (یعنی تمدن غربی)، قوانین ملی را قوانینی جهانی قلمداد کرده و مجموعهای از ارزشها و قوانین مرتبط را در نظر میگیرد، اما کاملا مراقب است که آن قوانین و هنجارها را در صورت تلاقی و تضاد با منافع خود اجرا نکند. این دستور کار را میتوان با یک شعار غیر رسمی خلاصه کرد: "برای دوستان من همه چیز برای دشمنان من قانون".
به چالش کشیدن هژمونی آمریکاجای تعجبی ندارد که گزارش جامعه اطلاعاتی آمریکا، چین، روسیه و ایران را به همراه تعدادی از بازیگران غیردولتی (از جمله حزبالله لبنان، حماس در فلسطین و انصارالله در یمن) متهم میکند که قوانین نظام بین الملل را به چالش میکشند. با این وجود، مهم از همه آنها "اولویت" ایالات متحده با طرح این استدلال است. به نظر میرسد که جرم واقعی به چالش کشیدن نظام بینالملل نیست بلکه به چالش کشیدن هژمونی ایالات متحده است. با این وجود، علیرغم آن که امکان پذیرش چنین رویکرد مضحکی از سوی دیگر کشورها نیز تا چند سال پیش وجود داشت، اما اکنون آشکارا از سوی بسیاری از کشورهای به اصطلاح جنوب جهانی نه تنها پذیرفته نمیشود بلکه به چالش کشیده شده یا دست کم مورد خشم قرار میگیرد. تنها تعداد کمی از کشورها در اروپا و شرق آسیا برتری ایالات متحده را پیش نیاز اساسی یک سیستم بین المللی باثبات میدانند. در واقع، بررسی دقیق دو دهه اخیر تاریخ خلاف آن را اثبات میکند.
نظم جهانی از یک پیکربندی تک قطبی متمرکز بر ایالات متحده به یک پیکربندی چند قطبی در حال تغییر است. در طول تاریخ، امپراتوریها ظهور کرده و سپس از هم فروپاشیده اند. عاقلانه خواهد بود که سیاستگذاران ایالات متحده خود را با این قواعد تاریخ تطبیق دهند. آنان اکنون بر سر یک دو راهی برای انتخاب قرار دارند: حکم تاریخ را بپذیرند همان طور که بریتانیا به تدریج از سال ۱۹۴۵ انجام داده یا به طور فاجعه آمیزی در برابر آن مقاومت کند.
اشاره به بحران غزه در گزارش مذکور دید روشن تری درباره دیدگاههای دیستوپیایی نهادهای اطلاعاتی امریکا ارائه میدهد جایی که مینویسد:" فقط باید به بحران غزه نگاه کرد که توسط یک گروه تروریستی غیردولتی بسیار توانمند درون حماس آغاز شد. این اقدام با بلندپروازی ایران و با روایت تشویق شده توسط چین و روسیه برای تضعیف ایالات متحده در صحنه جهانی تشدید میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه یک بحران منطقهای میتواند تاثیرات گستردهای داشته باشد و همکاری بین المللی را در سایر موضوعات مبرم پیچیده سازد".
این بخش نشان میدهد که جامعه اطلاعاتی ایالات متحده اساسا نمیتواند درگیری در غزه را دقیقا ببیند: یک مبارزه آزادیبخش ملی که توسط چندین دهه اشغال بیرحمانه و بدون مجازات اسرائیل در سرزمینهای فلسطینی آغاز شده اشغالگریای که با تحویل تسلیحات گسترده از سوی امریکا به اسرائیل و ایجاد یک سپر سیاسی برای اسرائیل از سوی امریکا میسر شده است. هم چنین، باید به نقش امریکا در شورای امنیت سازمان ملل متحد در حمایت از اسرائیل اشاره کرد حمایتی که اگر وجود نداشت اسرائیل مسئول ارتکاب جنایات جنگی شناخته میشد.
رویکرد امریکا به وقایع ۷ اکتبر که آن را نیز به تلاشهای چین و روسیه برای تضعیف واشنگتن در صحنه جهانی مرتبط میکند واقعا مضحک است.
استانداردهای دوگانهعامل واقعی تضعیف جایگاه جهانی ایالات متحده اقدامات ادعایی برخی دولتهای خارجی نیست بلکه عمدتا رفتار بینالمللی و استانداردهای دوگانه واشنگتن است از جمله حمایت بی دریغ امریکا از حمام خون به راه انداختن اسرائیل در غزه حملهای که تمام قوانینی که ایالات متحده دهها سال آن را موعظه میکند نقض کرده است.
رفتار دولت بایدن پس از تصویب اخیر قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل که خواستار آتش بس در غزه شده بود کاملا این موضوع را نشان میدهد. ایالات متحده پس از طرح قطعنامه با آن مخالفت کرد و تلاش نمود با غیر الزام اور خواندن آن معنا و تاثیر قطعنامه را به حداقل سطح ممکن تقلیل دهد.
پس از کشته شدن بیش از ۳۴۰۰۰ نفر در غزه قطعنامه شورای امنیت خواستار آتش بس فوری است. طنز غم انگیز ماجرا آنجاست که دولت نتانیاهو حتی به توصیه امریکا هم برای پذیرش آتش بس نیازی ندارد و در هر حال قطعنامه را چه امریکا رای مثبت به آن میداد و چه منفی نادیده میگرفت. بنابراین، دولت بایدن فرصت عالی دیگری را برای فاصله گرفتن از استانداردهای دوگانه ریاکارانه امریکا از دست داد.